تفکر سیستمی چیست؟
تفکر سیستمی یکی از ویژگیهای سبک زندگی افراد موفق است. آنها از این مهارت در زندگی شخصی و حرفهای خود بهره میجویند. این شیوهی تفکر به شما اجازه میدهد تا با رسیدن به راهحلهای عملی و قابل اجرا، چه در کار و چه در زندگی شخصی، مشکلاتتان را حل کنید.
همهی افراد میتوانند چنین مهارتی را کسب کنند. در ادامه مراحل تفکر سیستمی را معرفی خواهیم کرد .
مراحل تفکر سیستمی برای حل مشکلات
- قبل از اینکه وارد عمل شوید، مشکل را شناسایی و تجزیه و تحلیل کنید
- چندین گزینه را برای حل مشکل مدنظر قرار دهید
- یک معیار انتخاب را تعریف و ایجاد کنید
- جسور باشید و تصمیم نهایی را بگیرید
ثبت نام: دوره تفکر سیستمی پروفسور بیژن خرم
۵ گام برای دستیابی به تفکر سیستمی
تفکر سیستمی مهارتی است که محدودیت سنی ندارد و شما در هر سنی که هستید میتوانید آن را فرا بگیرید. اما هر چه زودتر برای کسب آن وارد عمل شوید قطعا به همان نسبت سریعتر به موفقیت و اهدافتان دست پیدا خواهید کرد.
-
موانع را تنظیم کنید
در مسیر رسیدن به اهداف از هر مانعی که عبور کردید به این فکر کنید که چه گامهای کوچک دیگری برای دستیابی اهداف بزرگتر باید طی کنید.
-
به فکر کردن وقت مناسبی را اختصاص دهید
افکار کوتاهمدت و فوی ممکن است راه حلهای فوق العادهای سر راه ما بگذارند، اما همیشه اینطور نیست. از آنجایی که به مرور مشکلات کسب و کار و زندگی پیچیدهتر میشوند، اگر بخواهیم به دنبال راه حل سریع برای خروج از وضعیت باشیم اشتباه بزرگی کردهایم. اگر زمان زیادی درباره مشکلات بصورت عمیق فکر کنیم میتوانیم راهها و اطلاعات جدیدتری بیابیم که تاکنون به آنها دسترسی نداشتیم.
مهارت تفکر سیستمی جز یکی از دروس دوره DBA دانشگاه تهران می باشد جهت اطلاعات بیشتر کلیک کنید
-
خودتان را از بند باورهای رایج آزاد کنید
مشکلات پیچیده گاهی نیاز به تفکر رادیکال دارند. جرأت داشته باشید و از باورهای رایج سرپیچی کنید. گالیله این باور طبیعی را که زمین گرد نیست ریشه کن کرد. دور زدن زمین به گالیله نشان نمیداد که زمین گرد است. در عوض، او تصمیم گرفت که به روشهای رادیکال فکر کند. در طول تاریخ، اغلب کسانی که نتوانستهاند وضعیت موجود را به چالش بکشند، به مرور ثابت شده است که در اشتباه بودهاند.
-
افکار خود را به طور منظم ثبت کنید
مستندسازی و ثبت افکار به شما کمک میکند تا نسبت به مسائل گوناگون نگاهی جامع پیدا کنید و همهی ایدهها و افکاری که هر روز از ذهنتان عبور میکنند برای بررسی در آینده ذخیره کنید. حتی افکار غیرعملی نیز قبل از کنار گذاشته شدن سزاوار بررسی هستند. توماس ادیسون چندین سال طول کشید تا لامپ را بسازد و گزینههای مختلفی را امتحان کند – اما او هرگز فراموش نکرد که هر یک از مراحل خود را ضبط کند، از جمله شکستها، که در نهایت مانع از تکرار تلاشهای ناموفقش شد.
-
در یک چارچوب زمانی کار کنید
یک بازه زمانی مشخص برای حل یک مشکل خاص اختصاص دهید. در غیر این صورت، ممکن است حل مشکل هرگز به پایان نرسد.
تفکر سیستمی به شما این امکان را میدهد که مشکلات را با رسیدن به راه حلهای عملی و قابل اجرا، چه در تجارت و چه در زندگی شخصی، حل کنید. مراحل بالا ابزارهایی را در اختیار شما قرار میدهد که برای کارآمدتر و موثرتر بودن تفکر و حل مشکلاتتان به آنها نیاز دارید.
ابزار های تفکر سیستمی
کلمات دارای قدرت هستند. فکر و ذهن انسان نیز قدرت خلق و تغییر پدیدهها را دارد. امروزه بسیاری از اندیشمندان این موضوع را پذیرفته اند که تفکر انسان و ذهن بشر قادر است تا باعث تغییرات فیزیکی و واقعی شود. در صورتی که شما هم از کسانی هستید که این موضوع را میپذیرید لازم است تا با عنوان “تفکر سیستمی” آشنا شوید.
در این مطلب ما به بیان مفهوم تفکر سیستمی و نیز مبانی اصلی آن خواهیم پرداخت. این نوشته حاصل هزاران ساعت کارگاه آموزشی در خصوص تفکر سیستمی، پایداری و طراحی سیستم طی سالها فعالیت نویسنده است.
1- به هم پیوستگی (Interconnectedness):
تفکر سیستمی نیازمند تغییر نگاه خطی به دایرهای در ذهن دارد. اصل اساسی این است که همه چیز به هم پیوسته است. این پیوستگی به شکلی معنوی نبوده و معتقدیم که همبستگی اجزا و پدیدهها در دنیا به شکل زیستی، واقعی و حقیقی است.
در اصل، همه چیز برای بقا به چیز دیگری متکی است. مثلاً انسانها برای حفظ حیات خود به غذا، هوا و آب نیاز دارند و درختان برای شکوفایی به دی اکسید کربن و نور خورشید محتاجند. پس همه چیز برای زنده ماندن، به مجموعهای از چیزهای دیگر نیازمند است. این نیازمندی در مورد اشیاء بی جان نیز صادق است. مثلاً یک صندلی برای ساخته شدن به یک درخت نیاز دارد و یک تلفن همراه برای تأمین انرژی نیاز به نیروی برق دارد. بنابراین وقتی از منظر تفکر سیستمی میگوییم “همه چیز بهم پیوسته است” در واقع یک اصل حاکم بر جهان را پذیرفته ایم. پس جهان بینی در نگاه و تفکر سیستمی از شکل خطی به یک مجموعه پویا، دارای هرج و مرج، بهم پیوسته و دارای روابط و حلقههای مرتبط مبدل میشود.
2- سنتز (Synthesis):
بطور کلی، منظور از سنتز، ترکیب دو یا چند چیز برای ایجاد یک چیز جدید است. وقتی صحبت از تفکر سیستمی میشود، هدف، سنتز کردن است. سنتر دقیقاً بر خلاف تجزیه و تحلیل است. در تجزیه و تحلیل سعی میشود تا مؤلفههای قابل اندازه گیری کشف و تجزیه شود اما در سنتز، ترکیبی دیدن پدیدهها برای پدیدآوری یک پدیده دیگر مورد توجه است. تحلیل متناسب با جهان بینی مکانیکی و کاهنده است. این کاهندگی در جهانی رخ میدهد که به بخشهای مختلف تقسیم میشود.
اما همه سیستمها پویا و غالباً پیچیده هستند. بنابراین ما نیاز به یک رویکرد جامعتر برای درک پدیدهها داریم. سنتز در مورد درک کل و قسمتها بطور همزمان، همراه با روابط و ارتباطاتی است که پویایی کل را تشکیل میدهد. به بیان دیگر منظور از سنتز در تفکر سیستمی، توانایی دیدن همبستگی میان پدیدهها است.
3- خروجی (Emergence)
میدانیم که از منظر سیستم، چیزهای بزرگتر از بخشهای کوچکتر پدیدار میشوند. در واقع خروجی نتیجه طبیعی چیزهایی است که به یکدیگر میرسند. در انتزاعیترین مفهوم، خروجی، توصیف مفهوم چگونگی ظهور زندگی از عناصر بیولوژیکی فردی با روشهای متنوع و منحصر بفرد است.
خروجی، نتیجه همکاری بخشها است. همکاری ای که غیر خطی و بر اساس خود سازماندهی است و در توصیف “خروجی” میگوییم که خروجی نتیجه چیزهایی است که با یکدیگر در تعامل هستند. (در تعالیم الهی معتقدیم که این سازماندهی و هوشمندی پدیدهها توسط خداوند حکیم صورت گرفته است. به بیان دیگر هوشمندی و ارتباط پدیدهها مخلوق خالق حکیم است. در اینجا تضادی میان تعالیم الهی با تفکر سیستمی وجود ندارد.)
به عنوان یک مثال ساده، برف، خروجی عوامل محیطی و عناصر بیولوژیکی است. هنگامی که درجه حرارت مناسب باشد، ذرات آب به اشکالی زیبا در اطراف یک مولکول مانند یک نطفه شکل میگیرند و برف خروجی چند پدیده در ارتباط مستقیم و نیمه مستقیم است.
4- حلقههای بازخورد (Feedback Loops)
از آنجایی که همه چیز به هم پیوسته است، عناصر یک سیستم در جریان بازخورد، بازتاب و اثرگذاری بر روی هم هستند. زمانی که نوع و پویایی بازخوردها و اثرگذاریهای میان سیستمی را بشناسیم میتوانیم در میان یک سیستم مداخله کنیم.
دو نوع اصلی از feedback loops وجود دارد که شامل بازخوردهای تقویت کننده و بازخوردهای متعادل کننده است. آنچه میتواند برای انسان گیج کننده باشد، شناخت بازخوردهای تقویت کننده است. مثلاً رشد جمعیت جلبکها بصورت تصاعدی در یک حوضچه، یک لوپ بازخوردی تقویت کننده است که شناخت بازخوردهای میان سیستمی آن دشوار است.
حلقههای بازخوردی متعادل کننده اما عناصر درون سیستم را متعادل میکنند. به عنوان مثال رابطه میان سیستم شکارچی با طعمه دارای یک حلقه متعادل کننده است. در همین رابطه اگر شکار بیش از حد صورت بگیرد یا اصلاً شکار نباشد، همین لوپ به یک لوپ تقویت کننده تبدیل میشود.
5- علت
درک حلقههای بازخوردی به قبول و شناخت رابطه علیت منجر میشود. علیت چگونگی باعث شدن یک چیز در یک سیستم پویا به یک چیز دیگر است. (همه سیستمها پویا هستند و دائماً به نوعی در حال تغییر هستند؛ این جوهره حیات است.)
علت گرایی به عنوان یک مفهوم در تفکر سیستمی این است که بتواند چگونگی تأثیر پدیدهها بر یکدیگر در یک سیستم را رمزگشایی کند. درک علیت منجر به ایجاد دیدگاه عمیقتر در حلقههای بازخورد و اتصالات و روابط میان اجزای سیستم میشود. این درک و شناخت میتواند برای نقشه برداری سیستمها به ما کمک کند.
درباره رابطه علیت در سیستمها این نکته وجود دارد که علتها ممکن است علت تامه یک معلول نباشد و هر پدیده علت چندین معلول باشد و یا هر معلول از چندین علت نشأت گیرد.
6- نقشه برداری سیستمها (Systems Mapping)
نقشه برداری سیستمها یکی از ابزارهای مهم در تفکر سیستمی است. روشهای بسیاری برای نقشه برداری وجود دارد. این روشها شامل نقشه برداری خوشهای آنالوگ، تجزیه و تحلیل بازخوردها و … میشود. با این حال، اصول اساسی و شیوههای نقشه برداری سیستمها یک اسلوب بین المللی دارد.
نقشه برداری سیستمها به بیان ساده شامل درک روابط علت و معلولی و نیز بازخوردهای میان اجزایی در سیستمها میشود. نتیجه این نقشه برداری، ساخت و شکل گیری بینشهای مختلف در مورد سیستمها میشود که زمینه مداخله در سیستمها را فراهم میکند.