در آخرین ماههای سال 1996 فروش شرکت اپل 30 درصد کاهش پیدا کرده بود و مایکروسافت به رهبر بلامنازع صنعت کامپیوتر تبدیل شده بود. روندی که اپل در این سال پیش گرفته بود این برند دوست داشتنی را به سمت ورشکستگی کامل و انحلال پیش میبرد.
ابتدای سال 1997 استیو جابز بنیانگذار اپل برای نجات دادن این شرکت از بحرانی که در آن گرفتار شده بود، بار دیگر به عنوان رهبر، سکان هدایت آن را به دست گرفت. شاید در آن زمان کمتر کسی پیشبنی میکرد که این شرکت به ارزشمندترین برند دنیا تبدیل شود. آنچه که اپل در آن زمان نیاز داشت صرفا یک مدیر توانا نبود، اپل برای بازگشت به روزهای اوج خود نیاز به یک مدیر با توانایی رهبری کارمندان به سمت مسیر توسعه بود.
آنچه استیو جابز همراه خود به اپل آورد فقط دانش و تجربه مدیریتی نبود. مهارتهای رهبری به همراه فهم عمیق از مسائل بازاریابی، نیاز مشتری و تفکر استراتژیک مجموعهای کمیاب و بینظیر برای حل بحران پیشروی اپل به حساب میآمد. کاهش تنوع محصولات تولیدی، بهینهسازی خط تولید، تغییر طراحی مفهومی محصولات و مهمتر از همه رهبری بیمانند این مدیر افسانهای توانست نه تنها این شرکت را از بحران خارج کند، بلکه طی مدت 12 ساعت برند اپل را به عنوان ارزشمندترین برند به دنیای تکنولوژی معرفی کند.