هدف از دوره MBA چیست؟

هدف دوره mba چیست
آنچه در این مقاله می‌خوانید

MBA یا همان دوره پیشرفته مدیریتِ کسب و کار، پس از رشته حقوق و پزشکی در گروهِ محبوب ترین رشته های درسی در ایران قرار دارد. اگر تنها یک بار نشستن بر سرِ کلاس های MBA را تجربه کرده باشید، متوجه می شوید اساتید، دغدغه ای فراتر از آموزشِ تئوری مطالبِ کتب درسی را دارند. هدف از دوره MBA که آن ها تدریس می کنند، یک چیز بیشتر نیست؛ سرِ نخ دادن به دانشجو برای به کار بستنِ حقیقیِ هر آنچه که در آن دوره آموزش می دهند.

در واقع MBA، یک مدینه فاضله، میانِ جهانِ دروسِ آکادمیک و عملی است. اینکه شما بتوانید تمامِ اندوخته های علمی خود را در جهانِ واقعیت، به جهتِ پیشبردِ استراتژیکِ اهدافِ سازمانی به کار ببندید و به چشمِ “کاربردی بودنِ جزئی ترین اطلاعات” به سر فصل های این دوره نگاه کنید، یکی از اهدافِ دوره MBA است.

قدرتِ ذهن یا قدرتِ بازو؟

کار در معدن خوب است، شریف است، حلال است اما سخت است! سخت. جهان در هر حال به حضورِ معدن چیان نیاز دارد. آن ها اگر نباشند سنگ های قیمتی یافت نمی شوند، هیچ ملکه ثروتمندی انگشترِ الماس به دست نمی کند، تونل ها حفر نمی شوند و جاده ها مسدود می شوند و چندین و چند داستانِ دیگر. اما آیا واقعا و با نظرِ گرفتنِ میزانِ عدالت، دستمزدی که معدن چیان در قبالِ گذاشتنِ جان و جوانیشان در این کار صرف می کنند، می تواند خستگیِ این حجم از مشقت و سختی را از تنشان بیرون بکشد؟ قطعا خیر. اما لازم نیست که حتما پایِ صحبتِ این قشرِ شریف از جامعه بنشنیم تا درد هایشان را متوجه شویم، از همین فاصله هم می شود احساس کرد که میزانِ دریافتی آن ها با درصدِ انرژی که در کار هدر می دهند، تعادل و همخوانی ندارد. یکی از اهدافِ دوره MBA این است که به فرا گیرنده آموزش بدهد که  چگونه با صرفِ کمترین میزان انرژی، بیشترین بازدهی در سازمان را داشته باشد.

MBA، تقویت کننده سیستمِ ایمنی سازمان!

هدف دوره mba برای سازمان ها

ما در عصری هستیم که مشاغل هر روز و هر ساعت بیشتر به سمتِ ماشینی شدن و دورکاری سوق پیدا می کنند. در حقیقت از بعدِ وقوعِ انقلابِ صنعتی، دیگر کم کم دوره عرقِ جبین ریختن و شرحه شرحه شدن برای به دست آوردنِ پول به سر آمد و نیرویِ محرکه اصلیِ انجامِ کارها، از بازو به مغز منتقل شد.

هدف از دوره MBA آموزشِ همین موضوع است که شما چگونه در عصری که می توانید از بینِ کار در معدن و مثلا فتوشاپ به وسیله کامپیوترتان دومی را انتخاب کنید، اما در عینِ حال بیشترین میزانِ حاشیه سود و کمترین درصدِ به خطر افتادنِ خودتان و سازمان‌تان را داشته باشید. MBA همین اندازه اعجاب انگیز است. این که رشته ای باشد که به ما راه های به کار بستنِ خلاقیت، استفاده از قدرتِ ذهن، ایجادِ عزت نفسِ مدیریتی و در نهایت مسیرهای موفقیتِ بی چون و چرا در حوزه منابعِ انسانی را آموزش دهد، باید بیش از پیش به ما احساسِ کامل بودنِ دوره تاریخی که در آن زندگی می کنیم را بدهد.

مدیریتِ خود و زمان، از اهداف دوره MBA

مدیریت زمان یکی از اهداف دوره mba

اضطراب در جهانِ غوطه ور در تکنولوژی امروزی، یک اتفاقِ کاملا اجتناب ناپذیر است. قطعا ما خودمان دلمان نمی خواهد که در راهِ رسیدن به یک جلسه  کاری مهم، ساعت ها در ترافیک بمانیم و استرسِ نرسیدن را در قالبِ پنیک های عصبی تجربه کنیم. یا برای مثال اصلا دوست نداریم که مهمترین پرزنتِ کاری ما در مقابلِ یکی از بزرگ ترین توسعه دهندگانِ کسب و کار، به علتِ کمبودِ وقت و لکنتِ زبان نیمه کاره بماند.

از طرفی بیش فعالیتی هم خودش نوعی اتلافِ زمان و انرژی محسوب می شود. این که بیش از اندازه به اضافه کاری مشغول باشیم و به صورتِ جنون آمیزی ترافیک های شغلی را بر قلب و روحمان تحمیل کنیم، به مرور ما را فرسوده می کند و این استهلاکِ زود هنگام ما را از آهسته اما پیوسته مدیریت کردنِ خود و سازمان‌مان باز می دارد.

یکی از اهدافِ دوره MBA، همین کنترل کردنِ هیجانات برای به دست گرفتنِ زمان است.

این که چگونه بتوانیم جلسه ای که به علتِ ماندن در ترافیک از دست داده بودیم را با یک تماسِ ویدیویی به صورتِ آنلاین در راه برگزار کرده و به نتیجه برسانیم؛ این که چطور اسطوره کسب و کارِ خود را در کمترین زمان ممکن قانع کنیم که بر روی پروژه استارتاپی ما سرمایه گذاری کند و …، از فنونی هستند که با تسلط بر علم مدیریت زمان اجرایی خواهند بود.

بیشتر بخوانید: رشته MBA برای چه کسانی مناسب است؟

از بین بردنِ جنونِ کمالگرایی در مدیران، از دیگر اهداف دوره MBA

اگر طرفدارِ سینمای وحشت باشید قطعا فیلمِ درخشش، اثرِ استنلی کوبریک را دیده اید. کوبریک یک کارگردان نابغه بود اما در عینِ حال جنون کمال گرایی داشت؛ در واقع دلش می خواست فیلمی که مدیریتِ سکانس های آن را بر عهده دارد، به بی نقص ترین و کامل ترین شکلِ ممکن به نمایش در بیاید. برای مثال در صحنه به قتل رسیدنِ کاراکترِ دیک با بازی اسکتمن کروثرز، طیِ 40 برداشت، نیکلسون با تبر به او حمله کرد و در نهایت بازیگرِ بیچاره در اوجِ گسیختگی روانی شروع به گریه و زاری کرد و فریاد کشید: دلم می خواهد همینجا بمیرم!

این که ما به عنوانِ یک مدیر دلمان بخواهد کارمندانمان به بی نقص ترین شکلِ ممکن بازدهی داشته باشند، توقعی کاملا به جا و منطقی است. اما آیا وضعیتِ روانی، گنجایشِ ذهنی، فرسودگی جسمانی و هزارانِ فاکتورِ دیگر که ممکن است نیروی انسانی سازمانِ ما را از پای در بیاورد و باعث شود به خاطرِ حضور در مجموعه تحتِ مدیریتِ ما، آرزوی مرگ کند را مد نظر قرار می دهیم؟ یکی دیگر از اهدافِ دوره MBA این است که به مدیران آموزش دهند چگونه جنون کمال طلبی سازمانی را در خود کنترل کنند. این که آیا لازم است تمامِ بارِ روانی و اقتصادی بیزنسِ راه افتاده را خودشان به تنهایی در راهِ رسیدن به هدف تحمل کنند، یا نه به صورتِ تفویضِ اختیارگونه و منطقی در بینِ تمامیِ کارمندانِ خود آن را به اشتراک بگذارند، با چالش ها مواجه شوند و در نهایت آن ها را با استفاده از تکنیک های تیم وُرک، به شکلِ موفقی پشت سر بگذارند.

نقش رشته mba در از بین بردن کمالگرایی مدیران

MBA، مادری که بهترین فرزندان را تربیت می کند!

حقیقت این است که یک سازمان، بدونِ برند سازی نمی تواند در جهانِ رقابتی امروز سر بلند کند و به مسیرش ادامه دهد. میشود به یکی از عمده اهدافِ برگزاری دوره  MBA به این مقصود اشاره کرد که که به مدیران آدابِ شخصی سازی برندِ سازمانی را آموزش می دهد. شبیه به مادری که می داند با چه فنونی بهترین نسخه از فرزندش را بعد از تربیت کردن ، واردِ جامعه کند.

هم اکنون اقدام به ثبت نام نمایید

guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین مقالات

لینک‌های مفید

برچسب‌ها